سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ثمره اندرز، بیداری است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :2
کل بازدید :19902
تعداد کل یاداشته ها : 14
103/9/4
9:34 ع

 رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:

هر که فاطمه را بیازارد مرا آزرده است

و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است

.

ان الّذین یُؤذونَ الله ورسوله لعنهم الله فی الدنیا والآخره واَعَدَّ لهم

عذابا الیما

کسانی که خدا و رسولش را بیازارند، خدا آنها را در دنیا و آخرت

لعنت میکند و برای آنها عذاب خوار کننده آماده کرده است...

سوره احزاب آیه57

.

.

.

.

.

آن حضرت در حالی دیده از جهان فروبست که بر ابوبکرو عمر

خشمگین بود و وصیت کرد که آن دو نفر بر او نماز

نخوانند....!!!!!

 

(ابن ابی الحدید (از علمای اهل سنت)،شرح نهج البلاغه،ج6،

ص50)

!

 

!

 

! 

تو خود قضاوت کن...

 

قضاوت کن... 


91/1/28::: 11:34 ص
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ شب آرزوهاست آرزو میکنم به تمام آرزوهایت برسی اگه تو این شب دلت شکست یادی از ما هم بکن
+ ای دوست خریدار وفایت هستم شرمنده این لطف وصفایت هستم آن لحظه که قلبت به خدا نزدیک است یادآر که محتاج دعایت هستم
+ در این دنیای دَرَندَشت<br>هر چیزی به نحوی بالاخره زندگی می‌کند.<br>باران که بیاید<br>بید هم دشمنی‌های خود را با اَرّه<br>فراموش خواهد کرد.


+ بخدا گفتم: بیا جهان را قسمت کنیم، آسمون واسه من ابراش مال تو، دریا مال من موجش مال تو، ماه مال من خورشید مال تو ... .<br>خدا خندید و گفت: بندگی کن، همه دنیا مال تو ... من هم مال تو ...


+ تو اسمون همیشه از یک ارتفاعی به بعد دیگه هیچ ابری وجود نداره ،پس هر وقت اسمون دلت ابری بود ....با دنیا نجنگ فقط تا می توانی اوج بگیر.....


+ زندگی ساعت تفریحی نیست که فقط با بازییا با خوردن آجیل و خوراکبگذرانیم آن راهیچ می دانی آیاساعت بعد چه درسی داریم؟ زنگ اول دینی آخرین زنگ حساب!


+ __________€€€€€€€._..-?*°*?-.._ ~~~*°*~~~<br>~~~ _..-?*°*?-..~~~~ _..-?*°*?-.._<br>_..-?*°*?-..__..-?*°*?-.._<br>بوی باران, بوی سبزه, بوی خاک<br>شاخه های شسته, باران خورده, پاک<br>آسمان آبی و ابر سپید<br>برگ های سبز بید<br>عطر نرگس,رقص باد<br>نغمه شوق پرستوهای شاد<br>نرم نرمک می رسد اینک بهار<br>خوش به حال روزگار<br>~~~ _..-?*°*?-..~~~~ _..-?*°*?-.._<br>_..-?*°*?-..__..-?*°*?-.._


+ شیشه ی چشم دلم مرطوب است<br>و کمی آن سو تر<br>دل دریایی تو مواج است<br>و زمین منتظر باران است<br>و من اینک دل پر موج تو را می خواهم<br>که بریزد بر من<br>با کمی حرف و سخن<br>با کمی صوت و صدا<br>و به اندازه ی یک آینه<br>صورت ماه تو را می خواهم<br>و نگاهی که از حادثه شوق پر است<br>و درخشیدن تو<br>بی واسطه در چشم ترم<br>و دگر هیچ به جز مهر خدا ...<br>چه خبر از باران ؟ ؟ ؟
+ دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست<br>تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست<br>قانعم ، بیشتر از این چه بخواهم از تو<br>گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست<br>آسمانی ! تو در آن گستره خورشیدی کن<br>من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست<br>من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه<br>برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست<br>فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز<br>که همین شوق مرا، خوب ترینم ! کافی ست ...
+ چه خبر از باران؟<br>شیشه ی چشم دلم مرطوب است<br>و کمی آن سو تر<br>دل دریایی تو مواج است<br>و زمین منتظر باران است<br>و من اینک دل پر موج تو را می خواهم<br>که بریزد بر من<br>با کمی حرف و سخن<br>با کمی صوت و صدا<br>و به اندازه ی یک اینه<br>صورت ماه تو را می خواهم<br>و نگاهی که از حادثه شوق پر است<br>و درخشیدن تو<br>بی واسطه در چشم ترم<br>و دگر هیچ به جز مهر خدا<br>چه خبر از باران ؟ ؟ ؟